از من نپرس چرا دوستت دارم ، 

نپرس چرا دائم به تو فکر می‌کنم ...

مگر ابر ها میدانند که چرا می‌بارند ؟

یا رودخانه ها میدانند که چرا باید جاری باشند ؟

یا مثلا هیچ‌گاه به سرت زده از یک کوه بپرسی 

چرا این همه سال استوار ایستاده ای ؟!

عزیز ِ من 

از من نپرس چرا دوستت دارم !

بگذار مثل ابر و رود و کوه مشغول باشم

به کاری که چرایش را نمی دانم؛

اما 

برای انجام دادنش زنده ام ...