دل نوشته هایم برای تو

عاشقانه های من برای عشقم ★❤ سمانه ❤★

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

چشم بد از روی تو دور

ما همه چشمیم و تو نور ای صنم

چشـم بـد از روی تو دور ای صنم


روی مپوشان که بهشـتــــی بــود

هر که ببیند چو تو حـور ای صنم


حور خطــا گفتم اگــر خواندمت

ترک ادب رفت و قصور ای صنم


تا به کرم خرده نگیری که من

غایبم از ذوق حضور ای صنم


روی تـو بر پشــــت زمین خلق را

موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم


این همه دلبــندی و خوبی تو را

موضع نـازست و غرور ای صنم


ســروبنی خاسته چـون قامتت

تا نـنشیــــنیم صبـــور ای صنم


این همه طوفان به سرم می‌رود

از جـگری همچو تنــــور ای صنم


سعدی از این چشمه حیوان که خورد

سیـــــر نگــــردد بـه مــرور ای صــــنم


۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز

تو یه طوفان، من جزیره...

تو یه طوفان من جزیره، من ناپلئون تو دزیره

جز تو کی میتونست از من، همه دنیا رو بگیره


۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
بهروز

نوازش کردنت عشقه

نوازش کردنت عشقه، تو رویامی و زیبایی
همیشه آرزوم بودی، دعا کردم و اینجایی

تصور کردنش سخت بود و دستام لای موهاته
تو هم پیش من آرومی، همینجا تو دلم جاته

۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰
بهروز

باید ببارم برای تو

من مدتی ست ابر بهارم برای تو

باید ولم کنند ببـــــارم برای تو


این روزها پر از هیجــان تغزّلم

چیزی به جز ترانه ندارم برای تو


جان من است و جان تو، امروز حاضرم

این را به پـــای آن بگذارم برای تو


از حد «دوست دارمت» اعداد عاجزند

اصلاً نمی شود بشـــمارم برای تو


این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت

دریا نداشت دل بســـپارم برای تو


من ماهی ام تو آب، تو ماهی من آفتاب

یـاری بـرای من تو و یـــارم برای تو


با آن صدای ناز برایم غزل بخوان

تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو


۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز

از غم فراق تو خوابم نبرده بود

یک امشبی که آمده بودی به خوابِ من


من از غمِ فراقِ تو خوابم نبرده بود ‌...


۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز

لبهای تو...!!

اَمَنْ یُجیب ِ قلب من ،


 چشمان بی‌همتای توست..!!


 فی کـُلّ حال ٍ حاجَتـــی ،

 

تنهــا دَمی لبهای توست..!!


۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰
بهروز

تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم


یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم


یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم


این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی ست

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم


خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم


۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۲ موافقین ۲ مخالفین ۰
بهروز

از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام

از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام

آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام


یک دم از دل نبــرم یـاد دلاویــــز تو را

گرچه چون عشق ز دل رفته فراموش توام


نگه گرمم و در چشــم سخنگوی توام

هوس بوسه ام و در لب خاموش توام


همچو اشکی که ز جــان ریخته در دامن تو

چون صدایی که ز دل خاسته در گوش توام


پـای تا ســـر همه طــــوفانم و آشــفتـگیم

بحر پر موجم و عمریست که در جوش توام


گرچه در حسرتم از دوری برق نگهت

زنده با یــاد تو و گرمی آغــوش توام


در دل این شب تاریک که چون بخت من است

تا سحــر منتظر صــبح بنــــاگـــوش توام 


۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۸:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
بهروز

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

بی قراره توام و در دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


۳۰ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سمانه

خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد

خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۴ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سمانه